چالش های فراملی افغانستان

ساخت وبلاگ

بنام خدا

چالش های فراملی افغانستان

توسط : کری لن نانکیول

مترجم و محقق : محمد گلشاهی

یافته های کلیدی

افغانستان با تهدیدهای فراملیتی موجود، مانند ستیزه جویان بین المللی و قاچاق تسلیحات ، قاچاق مواد مخدر و قاچاق هر دو کالاهای قانونی و غیرقانونی - از جمله مواد مخدر و هروئین تصفیه شده - و ایدئولوژی افراطی مبتنی بر قومی- مواجه است.

گرچه جابجایی ستیزه جویان در سراسر مرز افغانستان اهمیت دارد، مهم است که به یاد داشته باشیم که شبه نظامیان با جابجایی کالاها، از جمله اسلحه، مواد مخدر و کالاهای قاچاق مانند چوب، سنگهای قیمتی و فلزات گرانبها تغذیه می شوند.

مرکز ثقل این تهدیدات، مرز پاکستان است، هر چند شواهد مهم نشان می دهد افزایش جابجایی اسلحه و مواد مخدر در مرز شمالی با آسیای مرکزی می باشد.

ارتقاء حکومت محلی با توجه به انتقال ساختارهای قدرت محلی، در صورت امکان در هر مکانی، برای تقویت امنیت مرزی و افزایش تعداد افغان ها در حیات دولت افغانستان و نهادهای حکومتی آن، مهم خواهد بود.

طیف فعالیت های انجام شده توسط ائتلاف تحت رهبری ایالات متحده هیچ نتیجه ای ثابت ندارد اگر فعالیت ها به صورت محلی به طور ثابت به تصویب نرسند. ائتلاف تنها با تقویت دولت افغانستان می تواند تضمین دهد که افغانستان دیگر از دست اندازی و بهره برداری توسط بازیگران خارج از کشور و غیر دولتی آسیب پذیر نیست.

افغانستان یک کشور نیست که از مشکلات فراملی رنج می برد، افغانستان یک مشکل فراملی است. یک دولت شکست خورده در هر معنایی از کلمه، افغانستان بی قید و شرط تقریبا سه دهه در جنگ بوده است محلی برای مشکلات فراملیتی است که همچنان در منطقه آسیای مرکزی ادامه می دهد. ستیزه جویی، انتقال اسلحه، قاچاق، قاچاق مواد مخدر، و گسترش ایدئولوژی های قومی و مذهبی و فراملیتی که در برابر دولت های تشکیل شده صورت گرفته اند ، تنها ضروری ترین موضوعات است. این تجزیه و تحلیل این مشکلات را تحت سه عنوان گسترده تر بررسی می کند: ستیزه جویان (از جمله انتقال اسلحه)، قاچاق اسلحه و قاچاق موادمخدر (با تاکید بر مورد دوم) و حکومت ضعیف چند ملیتی افغانستان که تضعیف دولت را تقویت می کند. این چالش ها از لحاظ خطراتی که برای دولت افغانستان و جمعیت آن وجود دارد، مهمترین آنها می باشد.

در افغانستان چالش های فراملی بیشتر از یک انحراف علمی، نگرانی هایی از باب ایجاد امنیت ملی سنتی می باشد. در واقع، توانایی حکومت افغانستان برای مقابله با این مشکلات به طور موفقیت آمیز، موفقیت یا شکست دولت را تعیین خواهد کرد.

جنگجویان فرامنطقه ای

حتی اگر ما از وجود مهم نیروهای خارجی و ایجاد رژیم های بزرگ امپریالیستی علیه مردم افغانستان در دوران پیش مدرن، چشم پوشی کنیم ، بررسی دقیق افغانستان از سال 1747 نشان می دهد که به طور مداوم قربانی فتنه خارجی و حضور گسترده بازیگران خارجی، چه سیاسی و چه نظامی شده است. اخیرا، افغانستان به نفع تعدادی از بازیکنان خارجی آسیب پذیر است: پاکستان، ایالات متحده، عربستان سعودی، هند، روسیه و ایران، حتی کشورهای آسیای میانه و سازمان پیمانکاری شمال امریکا (ناتو). هر یک از دولت های ذیربط منابع مالی، اسلحه یا نیروهای نظامی را برای تغییرات سیاسی در افغانستان تأمین کرده اند. البته منافع داخلی را  افغان ها خودشان شکل داده اند و به افغانستان کنونی سوق داده اند. طالبان یک نهضت افغان (یا حداقل یک نهضت پشتون) با اهداف سیاسی افغانستان بود. با این حال ، با مداخله قابل توجه خارجی ها، طالبان هم از لحاظ مالی و هم از نظر تجهیزات و افرادمسلح برقرار بود. در حقیقت، اکثریت دولت های افغانستان با پشتیبانی خارجی از جمله مجاهدین مشهور و حکومت کنونی کرزای فعال شده اند. محیط سیاسی داخلی در افغانستان به شدت تحت تأثیر بودجه نیروهای فراملی، اسلحه و ستیزه جویان قرار دارد. تداوم ورود اسلحه و ستیزه جویان که از کشورهای همسایه، عمدتا پاکستان به افغانستان وارد می شود، یک چالش مداوم برای دولت فعلی افغانستان است.

تمرکز بر پاکستان: اتصال با پشتون

گرچه انتقال سربازان، تسلیحات و تامین مالی برای شورشی ها از هر یک از همسایگان خود به افغانستان منتقل می شود، گسترده ترین و قابل اعتماد ترین جریان از پاکستان وارد می شود. این موضوع  به خوبی روشن و بدون شک است که امروز نیروهای طالبان با استفاده گسترده از خاک پاکستان برای راه اندازی پست ها و پایگاه های قانونی مستقرشده ، جذب و استراحت و احیاء شورشیان را انجام می دهند. اگرچه در اواخر سال 2007 این گردش شورشیان ، اسلحه و پول فقط به نفوذ به افغانستان بستگی دارد، اما تحولات در پاکستان نشان می دهد که حرکت آزاد گروه های ستیزه جوی در منطقه مرزی افغانی در پاکستان به همان میزان ، تهدید جدی برای اسلام آباد و کابل است. پاکستان با پیگیری می تواند یک استراتژی منطقه ای علیه انتقال ستیزه جویان و اسلحه در مرز مشترک خود با افغانستان را بدست آورد. در حالی که رهبران پاکستان، معتقد بودند که یک افغانستان اسلام گرا ،عمق استراتژیک را برای پاکستان در مقابل هند فراهم می کند، دقیقا همین اتفاق رخ داده است: سرزمین های اداری استان و اداره فدرال پاکستان عمق استراتژیک طالبان را فراهم کرده است. ابتدا شورشيان پناهنده بودند ، يک خط انتقال اسلحه و ایجاد و توسعه يک رژيم اسلامگرای افراطي در کنار آن ، نه تنها دموکراسي پاکستان بلکه تماميت ارضی دولت پاکستان را تهديد می کند.

تجهیز جنگجویان: جریانات تسلیحاتی بین المللی

ستیزه جویان فراملی در افغانستان به شدت به جریان های تسلیحات چندجانبه در همان منطقه افزوده می شوند. وجود دائمی سلاح های کوچک و سبک در افغانستان، به ویژه در منطقه مرزی، به این معنی است که مراکز قدرت رقیب به خوبی مسلح و به راحتی در برابر دولت مرکزی بسیج می شوند. افغانستان نه تولید کننده و نه صادر کننده سلاح های کوچک است، اما این کشور در سلاح های غیر قانونی وارداتی به عنوان میراث مبارزه علیه اتحاد جماهیر شوروی سابق است. در طول این دوره، ایالات متحده و عربستان سعودی، بزرگترین تامین کنندگان مالی انتقال سلاح های کوچک و سبک را به هر کشوری را پرداخت کردند. طراحی ساختاری این عملیات قاچاق اسلحه احتمالا باعث ایجاد یک بازار غیر قانونی سلاحهای کشتار جمعی شد. از آنجایی که ستیزه جویان تمرین و جذب نیرو را در یک طرف مرز و عملیات شورشی را از سوی دیگر انجام می دادند، هم افغانستان روستایی و هم پاكستان به ناگزیر تسلیحاتی شدند. پس از خروج شوروی  و سقوط دولت نجیب الله در سال 1992، مخازن قابل توجهی از تسلیحات به رقابت بین نیروهای افغان دوباره تقسیم شد. دوران اسلحه سازی مجاهدین به تنهایی بزرگترین نوع سلاح های استفاده شده در افغانستان است. حضور این سلاح ها چالش فراملی چند دهه ای را برای پاکستان و افغانستان به ارمغان آورده است.

امروزه بازار سلاح های پاکستانی به طور خاص در استان های مرزی شمال و غرب ، محل فروش سلاح های افغانی و پاکستانی، تسلیحات در اختیار هموطنان افغان و پاکستانی می گذارد. از زمان حمله آمریكا به افغانستان در سال 2000 ، قیمت سلاح های کوچک و سبک در افغانستان و پاکستان نوسانات چشمگیری داشته است. به عنوان مثال، در سال 2002، قیمت سلاح در داخل افغانستان، سقوط کرد، در حالیکه سلاح های مشابه در منطقه مرزی پاکستان به میزان سه برابر قیمت فروخته می شد.این موضوع منجر به خروج عمده اسلحه از افغانستان به بازارهای غیرقانونی پاکستان شد. بیشتر گزارش های اخیر حاکی از آن است که قیمت های سلاح ها در داخل افغانستان دوباره افزایش یافته است.  گزارش منتشر شده در سال 2006 توسط موسسه کریستین ساینس مانیتور ، ادعا می کند که قیمت های سلاح در شمال افغانستان به طور خاص افزایش یافته است،این موسسه پیش بینی می کند که جامعه افغانستان در انتظار افزایش فعالیت طالبان، دوباره مسلح می شود. این افزایش قیمت بدون شک در افزایش جریان سلاح به افغانستان از بازارهای پاکستان منعکس خواهد شد.

اگر چه قیاس این موضوع  از یک قاعده متفاوت است، شواهدی وجود دارد که برخی از جریان های تسلیحات از آسیای میانه نیز نشات می گیرد.یک مطالعات کمی دانشگاهی که توسط مایکل بلاتیا و مارک سدرا انجام شده است، بطور ویژه منطقه مرزی اطراف کندوز را به عنوان مسیر حمل و نقل برای سلاح های سبک "تخصصی و نادر" از روسیه معیین کردند. اسلحه از مرزهای شمالی با ترکمنستان، ازبکستان و تاجیکستان و همچنین از مرز غربی با ایران وارد افغانستان می شود ، اگرچه مرکز اصلی برای انتقال سلاح همچنان مرز افغانستان و پاکستان است.

اقتصاد غیرقانونی: قاچاق و قاچاق مواد مخدر

افغانستان اغلب به عنوان مرکز حمل و نقل باستانی  اورآسیا شناخته می شود. امروزه، افغانستان همچنان از مزیت نسبی خود به عنوان مسیر ترانزیتی بین جنوب آسیا، ایران، روسیه، جمهوری های آسیای مرکزی و چین به عنوان یک کانون سودآور از کالاهای قاچاق شده و از آن استفاده می کند. برخی از این کالاها از طریق این کشور بصورت غیر قانونی و بدون پرداخت سفارش یا عوارض گمرکی از این کشور عبور می کنند؛ برخی از این کالاهای قاچاق ، یعنی تریاک، هروئین تصفیه شده، چوب، سنگ های قیمتی و سنگ های قیمتی، که در داخل افغانستان تولید و به هر جایی دیگر  قاچاق می شوند. هر دو قاچاق کالاهای قانونی و غیر قانونی آن، جریان های مهم درآمد برای بازیگران غیر دولتی است که قصد کنترل افغانستان را دارند. بر خلاف برخی از تصورات در این زمینه، قاچاق و به ویژه احیای مواد مخدر پدیده های جدیدی برای چشم انداز اقتصادی افغانستان نیست . اقتصاد مبتنی بر مواد مخدر ، هرچند که توسط کمپین ریشه کنی طالبان در سال 2000 و تهاجم بین المللی در سال 2001 متوقف شد ، مدت هاست ستون واقعی اقتصاد افغانستان است. اما در پنج سال گذشته، موضوع ساختار قاچاق افغانستان تغییر کرده است. این تغییرات منعکس کننده تغییرات در اقتصاد جهانی در جهان پس از جنگ سرد است. مسیرهای سنتی قاچاق از افغانستان در سراسر مرزهای جنوبی و غربی از طریق ایران و پاکستان  بوده است. تحلیلگران معتقدند ایران به دلیل سهولت نسبی حمل و نقل قاچاق از طریق ایران و سپس به ترکیه و اروپای غربی، مسیر اصلی برای قاچاقچیان مواد مخدر است. ایران همچنین یک بازار مهم مصرف کننده هروئین را فراهم کرده است، در حالی که تعداد معتادان در ایران میلیون ها نفر تخمین زده شده است. تهران به طور مداوم اقدام علیه قاچاقچیان و قاچاقچیان خطرناک و گاه به گاه خشونت آمیز را انجام می دهد، اما قاچاق همچنان ادامه دارد. به دلایل مختلف، پاکستان نیز فعالیت های غیرقانونی را تقریبا در تمام مرزها دیده است. اولا، آزادی های اداری که اسلام آباد به مناطق قبیله ای فدرال اعطا می کند، اقتصاد غیر قانونی را از منظر مقامات ملی تسهیل می کند. دوم اینکه وجود گروه های وابسته تروریستی در جامعه پشتون، روابط تجارتی داخلی را در مرز ایجاد می کنند. سوم، تا زمان درگیری در اواخر دهه 1990، هرچند قبل از سال 2000 کشت تریاک  بطور موفقیت آمیزی ازبین رفت ، اما پاکستان یک تولید کننده مهم تریاک بود،که  قاچاق مواد مخدر توسط مافیای حمل  ونقل  در این منطقه همچنان به تنهایی با مواد مخدر افغانی کار می کرد. در نهایت، اصطلاح "خط انتقال اسلحه" که برای انتقال سلاح های کوچک و سبک به مجاهدین در مبارزات خود علیه روس ها ایجاد شد، بدین معنا بود که حمل و نقل غیرقانونی ارتباط بین افغانستان و پاکستان در اواسط دهه 1980 به خوبی شکل گرفت و می تواند برای استفاده دومنظوره بکار برده شود. با این حال، در سالهای اخیر، مسیرهای قاچاق به طور چشمگیری در سراسر مرز شمالی افغانستان ، و همچنین به همراه افزایش قاچاق مواد مخدر گزارش شده است. مطالعات سازمان ملل ادعا می کند که آسیای میانه در حال حاضر به اندازه 65 درصد مقصد مواد مخدر افغانی است که  با تاجیکستان و ترکمنستان به عنوان مسیر اصلی شمالی شناخته می شود. برخی با   قاچاق به روسیه و اروپا سفر می کنند که  بیشتر آن در آسیای میانه مصرف می شود. امروزه آسیای مرکزی بزرگترین بازار مشترک برای مواد مخدر و هروئین را تأمین می کند، در حالیکه کاربران بیشتر از این مواد در سراسر اروپا شناخته شده اند. به طور خاص، تاجیکستان شاهد افزایش چشمگیر جرایم مرتبط با مواد مخدر، مانند مصرف و اعتیاد، و قاچاق بین المللی یا مرزی بوده است. تاجیکستان مانند پاکستان دارای پیشینه تاریخی پر منفذ مرزی با شمال افغانستان است.  ترکمنستان خود را آسیب پذیر می کند زیرا سیاست ناکارآمد رئیس جمهور نایازوف در مورد طالبان باعث می شود تجارت قانونی و غیرقانونی را تسهیل کند. همه جمهوری های آسیای میانه حداقل می توانند بخشی از ادعای خود در تجارت مواد مخدر در مرزهای خود به این واقعیت که مافیای روسی قبلا در این منطقه فعال بوده اند، تطبیق دهند. عناصر جنایتکار سازمان یافته از روسیه بطور موفقیت آمیزی با ترغیب به افزایش جریان مواد مخدر  به عنوان یک پل آسیای مرکزی به بازارهای روسیه و اروپای غربی عمل کردند . بطور خلاصه ، عناصر جنایتکار برای اطمینان از اینکه مرز شمالی افغانستان شاهد انتقال درست  صادرات هروئین افغانستان باشد، بایکدیگر متعهد شدند.

مراکز تولید خشخاش در مسیرهای عرضه، به مرز شمالی منتهی شده اند. برای مثال بداخستان در شمال شرقی افغانستان در حال حاضر یکی از استان های تولید کننده افغانستان در رابطه با خشخاش است. مواد مخدر از مرز شمال افغانستان از طریق آسیای میانه به روسیه و به اروپا منتقل می شود. امروزه تقریبا تمام هروئین مصرفی در روسیه از افغانستان وارد می شود همانطور که تقریبا تمام آن به غربی ترین جا مانند انگلستان منتقل می شود.

Ref : https://apcss.org/wp-content/uploads/2012/02/117-127-Afghanistan.pdf

 

 مترجم : محمد گلشاهی

تروریسم مواد مخدردر کشمیر - استراتژی جدید پاکستان...
ما را در سایت تروریسم مواد مخدردر کشمیر - استراتژی جدید پاکستان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : muhamadgolshahi بازدید : 143 تاريخ : چهارشنبه 19 دی 1397 ساعت: 15:52