قاچاق مواد مخدر و توسعه جرائم سازمان یافته در افغانستان پس از طالبان

ساخت وبلاگ

مارک شاوو

مترجم و محقق: محمد گلشاهی

مقدمه

مردم افغانستان در یک قرن گذشته از جنگ داخلی و مداخله نظامی خارجی رنج می برند. ویرانی های ناشی از درگیری منجر به فروپاشی زیرساخت های فیزیکی، اقتصادی و دولتی در سراسر کشور شده است. یک فرایندی در حال حاضر به آرامی در حال تغییر است. افغانستان قبل از اینکه در جنگ های مداوم درگیر شود، بسیار ضعیف بود، لذا این درگیری موجب شد شرایط مردم کشور خیلی بدتر شود. رشد اقتصادی سریع و پیشرفت های اخیر در برخی شاخص های اجتماعی اساسا موقعیت کلی را تغییر نداده است(مراجعه به بانک جهانی2005،ص15). بنابراین هر اندازه آمارها نشان دهد، افغانستان یکی از فقیرترین کشورهای جهان است، با شاخص های مانند امید به زندگی به سن 46 سال، مرگ و میر کمتر از 5 سال (257 نفر مرگ و میر در هر 1000 تولد) قرار گرفتن شهروندان این کشور در پایین ترین سطوح امنیت و توسعه انسانی جهانی. افغان ها شایسته یک آینده بهتر هستند.

در طول دوره طولانی مدت، که در آن افغانستان هم با خود و هم با مهاجمان خارجی در جنگ بود، ، اقتصاد سیاسی فعلی و وجود درگیری ها با فعالیت های غیرقانونی در ارتباط بوده است. در واقع، پیوند میان جنگ و فعالیت های غیرقانونی در زمان درگیری طولانی مدت در کشور، به طور پیوسته قوی تر شد. هم علت و هم نتیجه این موضوع این است که یک دولت مرکزی ضعیف در کابل نتوانسته است "مناطق مرزی" کشور را اداره کند، که با توجه به موقعیت جغرافیایی این کشور و ادغام آنها در شبکه های تجارت و قاچاق منطقه ای ، اغلب رابطه های قوی تر با دولت های اطراف داشتند --- پاکستان در جنوب و شرق، ایران در غرب و آسیای مرکزی در شمال و شمال شرقی ---به نسبت به افراد حکومتی در کابل. دولت افغانستان که توسط قدرت های خارجی حمایت شده اند  و با تعامل محدود بین دستگاه دولتی و اکثریت شهروندان نمی تواند کنترل جغرافیایی کشور را به طور موثری انجام دهد(گوودهند 2005، ص198).

 اکنون افغانستان با چالش های ناگوار مواجه است به طور خاص، مشکل این است که آیا با شکل گیری مشروعیت دولت و رشد اقتصادی ،گسترش و تقویت اقتصاد غیرقانونی از بین خواهد رفت. خطرات دولت جدید بسیار زیاد است. همانطور که بارنت روبین در سال آخر حکومت طالبان اشاره کرد: پایان جنگ در افغانستان ممکن است اقتصاد ناشی از  جنایت جنگی را تبدیل به یک اقتصاد صلحطلبانه جنایی حتی در حال گسترش، انتقال دهد."(روبین 200: ص1799). با این حال، ایجاد یک ساختار بین المللی دولتی و دموکراتیک در افغانستان فرصتی را فراهم می کند که به طور واضح تر مشخص کند که فعالیت قانونی چیست و در مقابل فعالیت جنایی چیست؟

در این زمینه، بحث درباره تحول جرایم سازمان یافته در افغانستان، توجه بیشتری را به خود جلب کرده است. شرکت کنندگان پیشرو در روند صلح و دموکراتیک افغانستان هشدار این تهدید را داده اند که جنایات سازمان یافته به تشکیل دولت در افغانستان کمک می کند. وزیر سابق وزارت کشور، احمد علی جلالی، هشدار داده است که کشورش تبدیل به یک نارکو-دولت تبدیل شده است. دبیر کل سازمان ملل متحد نگرانی خود را نسبت رشد قاچاق مواد مخدر و جرایم سازمان یافته در افغانستان و توانایی آن در نابودی انتقال صلح آمیز به یک دموکراسی قابل قبول و مزایای اقتصادی که باید برای همه شهروندان به اشتراک گذاشته شود، به هر دو مجمع عمومی و شورای امنیت ابراز کرده است.  مقامات رسمی افغان و بین المللی نگرانی های مشابه را بیان می کنند. هدف این فصل این است که توسعه جرایم سازمان یافته پس از جنگ و افغانستان تازه دموکراتیک را ارزیابی نماید. یافته های نشان می دهد که جرایم سازمان یافته، مانند موارد دیگر جوامع پس از جنگ، یک تهدید قابل توجه است. به ویژه، دو ویژگی در توسعه جرم سازمان یافته وجود دارد که هر دو در مقیاس و تأثیر، در افغانستان، بیشتر از سایر نقاط دیده می شود. اول، اندازه و ماهیت بوجود آمده اقتصاد غیرقانونی است که در در زمان درگیری رخ داده است. دوم اینکه نهادهای دولتی قبل از شروع انتقال به دموکراسی ،تقریبا متوقف شده بودند. بنابراین فشارهای داخلی و خارجی زیاد ، تقویت جرم سازمان یافته در کشور را تقویت می کند و این فرایند در همان زمان اتفاق می افتد که نهادهای دولتی و اقتصاد آن ها هم ادغام می شوند. بنابراین یک هم پوشانی قابل توجهی بین این دو فرایند وجود دارد ، با توجه به تاریخ کشور، بسیاری از بازیگران درگیر در هر دو جریان قانونی و غیرقانونی یکسان هستند، با منابع به وجود آمده در بخش غیرقانونی، تاثیر اتفاقات در بخش قانونی را گسترش می یابد.

تعریف و تجزیه و تحلیل جرائم  سازمان یافته در افغانستان

  درک دقیق ماهیت و تکامل جرم سازمان یافته در هر جامعه می بایست به حداقل یک توافق اساسی متکی باشد. با این حال، تنوع بازیگران و سازمان های جنایی در سرتاسر جهان- درواقع در مناطق یا کشورهای مجزا-  برای  تعریف «جرم سازمان یافته» اشتراک نظر وجود دارد که کاری بس است. استدلال شده است که گروه های جرایم سازمان یافته با گروه های جرم و جنایت دیگر متفاوتند، آنهایی که فعالیت مهم خود را علیه جنایت های غارتگرانه ، دارای یک ساختار سلسله مراتبی پایدار، استفاده از خشونت نظامند (یا تهدید آن) و فساد ،  به دست آوردن نرخ غیرمعمول بازگشت نسبت به سایر فعالیت های جنایی یا سازمان ها، و گسترش فعالیت های خود به اقتصاد قانونی، اختصاص می دهند(نیلور، 1997، ص 6). دیگران  برای آن تعریف وسیع تری انتخاب کرده اند: "جرایم سازمان یافته متشکل از سازمان هایی هستند که دارای تدوام، سلسله مراتب و دخالت در تعدادی از فعالیت های جنایی هستند"(رویتر،1983،ص 75).

مذاکرات کنوانسیون سازمان ملل متحد علیه جرایم سازمان یافته بین المللی، منجر به اجماع کامل در تعریف جرایم سازمان یافته نمی شود(مراجعه به وللاسیس،2001). با این حال، به یک توافقی دست یافته شد بر روی آنچه که یک گروه جرائم سازمان یافته را صورت میدهد، که در کنوانسیون به عنوان "گروه ساختار یافته ای از سه یا بیشتر افراد موجود برای یک دوره زمانی و با هدف ارتکاب جرم یا جرم های جدی بیشتر یا جرایمی که بطور مستقیم یا غیر مستقیم، سود مالی یا سایر مزایای مادی را به همراه داشته باشد(کنوانسیون سازمان ملل متحد علیه جرایم بین المللی، ماده 2آ).

مبارزه با مواد مخدر و تقویتجرائم سازمان یافته

در افغانستان، ماهیت و میزان قاچاق مواد مخدر و کسانی که آن را کنترل می کنند، به شدت با عوامل سیاسی و نظامی شکل گرفته است. پیش از آغاز جنگ، یعنی از اواخر دهه 1950 تا اواخر دهه 1970،  افغانستان یک کشور رقیب یا دولتی ضعیف بود. دولت کمتر از نصف بودجه کلی خود را از منابع خارجی تامین مالی می کرد، که برای ایجاد زیرساخت های اولیه مورد استفاده قرار می داد، مانند یک شبکه ملی راه ها ، و نیروی پلیس مدرن و ارتش( مراجعه به روبین،2002،صص 62-105). با وجود این، جوامع روستایی، از دولت دور مانده اند و وابسته به تولید محصولات کشاورزی خود برای حیات هستند. به دلیل توقف تولید تریاک در ایران ،یک بعد جدید مهمی در اواسط دهه 1970 به اقتصاد روستایی افغانستان ورود کرد و آن کشت خشخاش در حال گسترش در افغانستان بود. در اواخر دهه 1970، کشت خشخاش در نیمی از استان های افغانستان کشت شد(گوودهند، 2005،صفحه197). زمانی که یک کودتای کمونیستی و سپس اشغال کشور توسط اتحاد جماهیر شوروی وجود داشت، ایجاد توازن  بین قدرت های جهانی بین المللی و میان نیروهای سیاسی مختلف و جریانات داخلی در سال 1978 حساس و مهم بود. در اوایل دهه 1980، رشد کشت خشخاش ادامه یافت.

 

کشاورزان: در پایه هرم، کشاورزان تریاک هستند. مقدار زیادی از کارهای عالی بر روی عوامل دخیل در تصمیم گیری های کشاورزان برای کشت خشخاش و همچنین پویای های خاص اقتصاد روستایی افغانستان متمرکز شده است. در مرحله کشت مسیر نسبتا آزادی وجود دارد. کشاورزان که دارای زمین،اعتبار، بذر هستند (اعتبار و بذر  به طور معمول توسط سازمان های قاچاق ارائه می شوند) قادر به کشت خشخاش می باشند. روند ریشه کن سازی خشخاش با هزینه های اضافی مالی در برخی مناطق به کشاورزان تحمیل شده است. یعنی مبلغی  باید به مقامات محلی، معمولا پلیس یا فرمانده محلی، برای جلوگیری از ریشه کنی داده می شود.

معامله گران خرده فروش : همچنین در پایه هرم، معامله گران کوچک هستند. این افراد عموما در جوامع روستایی زندگی می کنند و کشاورزان تریاک را در مناطق خود می شناسند.کشاورزان اغلب به طور مستقیم به این قبیل معامله گران خرده فروش، معامله  انجام می دهند. هر دوی آنها به این دلیل که یکدیگر را می شناسند و همچنین به خاطر سهولت، یک رابطه اعتماد را برای یک دوره زمانی ایجاد کرده اند، ، برای کشاورزان مشکل است برای اینکه به روستا سفر کنند تا مستقیما به خریداران روستا تریاک بفروشند. علاوه بر این، مثلا کشاورزان ممکن است، از ترس اینکه مجبور شوند که به پلیس محلی در چنین سفری مبلغی پرداخت کنند ترجیح می دهند با این افراد معامله کنند. بازار در این صورت،در پایین ترین سطح، نسبتا باز است ، کشاورز به طور کلی می تواند یک خرده فروش معامله گر را که فروشی انجام میدهد را انتخاب کند. چنین معامله گران خرده فروش به طور معمول مغازه داران محلی یا خریداران عمومی هستند که ممکن است کالاهایی را  مانند شکر، آرد یا غذا را به طور مستقیم برای تریاک مبادله کنند.

معامله گران محلی :  معمولا در روستاها قرار دارند،  معامله گران محلی تریاک  محصولات تولیدی تعدادی از معامله گران کوچک و یا کشاورزان را خریداری می کنند. بازار در این سطح همچنان نسبتا باز است، با توجه به اینکه برخی از معامله گران خرده فروشی    می توانند محصول خود را به فروش برسانند، اگر چه این موضوع به طور کلی بر اساس شبکه ها و ارتباطات موجود است. بسته به منطقه، چنین معامله گران محلی ممکن است مجبور به پرداخت مبلغ به پلیس محلی، مقامات اداری یا فرمانده محلی باشند. اگرچه مصاحبه ها نشان می دهد که رابطه بین معامله گران محلی و کسانی که آنها را به فروش می رسانند، در حال حاضر بسیار سازمان یافته تر و محرمانه تر نسبت به گذشته عمل می کنند.

معامله گران میان رده : این افراد، تریاک را از معامله گران محلی خریداری می کنند. بازار در این سطح نسبتا سیال و روان است. تعدادی از خبرنگاران گزارش دادند که سطح اطاعت در این رده بسیار بالاتر است و هم اکنون محدودیت  هایی وجود دارد که می توانند وارد بازار شوند. معامله گران در سطح معینی به همین منوال در لبه مرز دنیای تبه کاران عمل می کنند. افراد و فعالیت های بالای این سطح در هرم، بسیار محرمانه هستند، و برای بازیگران جدید، بدون واسطه های لازم، ورود آنها بسیار محدود است.

قاچاقچیان: قاچاقچیان، تریاک را از معامله گران میان رده خریداری می کنند و آن را با رابطه در طرف دیگر مرز می فروشند. گزارش شده است که این افراد بسیار سازمان یافته و نسبتا ثروتمند هستند. رابطه آنها به سطح بعدی بر اساس ارتباطات کلیدی است. مصاحبه ها بارها تأیید کرده اند که عوامل  جدید از ورود به این سطح حذف شده اند و این که رابطه بین قاچاقچیان و نخبگان قاچاق ، از درجه بالایی از پنهان کاری و «نظم و انضباط» برخوردار است. در بعضی موارد، قاچاقچیان در این سطح ممکن است با دو یا سه قاچاقچی اصلی ارتباط داشته باشند، اما در اکثریت قریب به اتفاق، آنها وفاداری خود را به یک فرد حفظ می کنند. قاچاقچیان خود درگیر جا به جایی مواد مخدر هستند و همچنین در صورت لزوم، هزینه فرماندهان محلی و فرماندهان پلیس را پرداخت می کنند.

قاچاقچیان کلیدی: سرشاخه عامل اجرائی هرم، "نخبگان قاچاق" هستند. این سرشاخه از تعداد محدودی از بازیگران در سراسر کشور تشکیل شده است. افراد در این سطح دارای ارتباطات مهم سیاسی هستند که این تضمین را می دهد که عملیات آنها به خطر نمی افتد و آنها هزینه ها را تامین می کنند. این افراد بسیار ثروتمند هستند و گاهی اوقات نقش کلیدی در جوامع خود و یا محیط سیاسی ایفا می کنند. به همین دلیل، آنها  دست های خود را با روند واقعی قاچاق آلوده  نمی کنند. آنها در بیشتر موارد، به دو دلیل نقش مهمی در برنامه عرضه مواد دارند. اول، نظارت بر آزمایشگاه ها و هروئین فرآیند شده که در آن آزمایشگاه ها تولید می شود. این، شامل کنترل بر  قاچاق مواد شیمیایی پیشتاز می باشد، اگر چه کار اصلی توسط قاچاقچیان توصیف شده در بالا صورت می گیرد. دوم، تنظیم بازار از طریق سهامی است که آنها دارند و زمانی که این سهام برای قاچاق آزاد می شود.  تخمین زده می شود که حدود 20 تا 30  قاچاقچی ممکن است در اطراف هر یک از قاچاقچیان کلیدی قرار گیرد.

نتیجه گیری

بدست آوردن اطلاعات موثق در مورد جرایم سازمان یافته در هر محیط، چالشی مهم برای یک پژوهش است. به ویژه در افغانستان،به دلیل از بین رفتن منافع سیاسی و کیفری و افزایش پنهان کاری که در آن قاچاق مواد مخدر صورت می گیرد ،این چالش، ضعف نهادهای دولتی را برجسته می کند. از آنجا که شناخت ماهیت در حال تغییر جرایم سازمان یافته در شرایط شکننده پس از جنگ ،در کشوری مانند افغانستان دارای پیامدهای مهم سیاسی است، لذا بررسی چنین فرایندی حیاتی است.

در حالی که شرایط منحصر به فرد افغانستان باعث می شود که مقایسه با سایر جوامع دشوار شود، شواهد موجود از سایر موارد پس از جنگ مانند جنوب شرقی اروپا و غرب آفریقا،  نشان می دهد که جرایم سازمان یافته، دارای توانایی بالقوه برای تثبیت خود در فاز بعدی پس از جنگ می باشد و چالش مهمی در جهت تقویت دولت بوجود می آورد. در چنین مواردی نادرست، استدلال می شود که این موضوع پدیده جدید است، در واقع، قاچاق غیرقانونی ممکن است اغلب با فعالیت گروه های مسلح یا خود دولت ارتباط داشته باشد. با این حال، تغییر سیاسی و اقتصادی پس از جنگ، مانند افزایش نظارت بین المللی و شفافیت، منجر به تثبیت چنین فعالیت هایی در "جهان زیر زمینی" در حال ظهور می شود. در چنین شرایط پس از جنگ، ساده تر می شود این فعالیت ها را "جنایی" تعریف کرد و توسط تعدادی از گروه ها یا بازیگران برای سودآوری سازماندهی می شوند(به عنوان مثال "جرم سازمان یافته" در حال ظهور). انگیزه های ایدئولوژیک، سیاسی و یا قومی که ممکن است اصول سازماندهی را برای فعالیت های غیرقانونی در طول یا قبل از وقوع فعالیت غیرقانونی فراهم آورد(مانند جرم سازمان یافته در جاهای دیگر)، با دلایل متقن در دوره پس از جنگ، برای قاچاقچیان و فرصت طلبان جنگجو سودآور است. این ممکن است شامل بازیگران مختلف با وابستگی های قومی یا سیاسی مختلف باشد. رابطه قوی ای بین این تصورکلی و ماهیت در حال ظهور جرم سازمان یافته در افغانستان وجود دارد.

تاریخچه تکامل صنعت مواد مخدر افغانستان از لحاظ ساختاری آن، اهمیت مقابله با آن و اخیرا تشکیل دولت، تأثیر زیادی بر پیشرفت این موضوع داشته است.

در افغانستان قوی ترین سازمان های جنایتکار در قاچاق مواد مخدر دخیل هستند.در این راستا شواهدی از کاهش نظارت وکنترل  و ظهور تعداد محدودی از سازمان های جنایتکار وجود دارد. محل این نظارت وکنترل در جنوب کشور با رابطه مستقیم و قوی با کابل است. ماهیت سازمان های جنایتکار در حال ظهور، ارتباط نزدیک با نهادهای دولتی را نشان می دهد-در واقع، حمایت توسط کارکنان دولت برای بقا و رفاه آنها حیاتی است. در حالیکه روشن است که کنترل قاچاق مواد مخدر در افغانستان به میزان قابل توجهی در حال ارتقاء و افزایش است، و کسانی که درگیر آن هستند حامیان قدرتمند سیاسی هستند، اما شواهدی وجود ندارد که نشان دهد که قاچاقچیان اصلی برای تنظیم قیمت ها و تنظیم بازار از طریق یک شبکه مافیایی اقدام می کنند. با این حال، همانطور که در این ارزیابی مشخص است، به نظر می رسد که بین قاچاقچیان کلیدی  و کسانی است که به آنها امنیت سیاسی ارائه می دهند، به خصوص در تسهیل تجارت بین ایالتی، یک میزان رابطه قابل توجهی وجود دارد.تشخیص شکل گیری چنین ارتباطی دشوار است، و بحث های مفصل در این زمینه  در میان بازیگران اصلی و مطرح کردن آنها در مورد مسائلی مانند این که چه مقدار مواد مخدر "موجود در انبار" است و چقدر باید آزاد شود، غیرممکن است. بازار در سطوح بالاتر همچنان رقابتی باقی مانده است، بخشی از آن به دلیل این است که تثبیت روند کنترل جرائم سازمان یافته، هنوز کامل نشده است. با توجه به سرعتی که تثبیت کنونی در حال انجام است، غیر قابل تصور است که یک شبکه مافیایی از گروه های قدرتمند می تواند در آینده شکل بگیرد.

بهترین راه پاسخ دادن به موضوع در حال ظهور جرم سازمان یافته در افغانستان چیست؟ تجربه در جاهای دیگر نشان می دهد که برای  پاسخ های آسان، فرمول های ساده و یا راه حل سریع وجود ندارد. پاسخ به این سوال به یک رویکرد یکپارچه شامل چندین اصل نیازمند است ، که برخی از آنها در حال حاضر در افغانستان در حال انجام است. در این زمینه سه جنبه ارزشمند وجود دارد.

اولا ، نیاز به درک این موضوع است که ظهور فعالیت های جرائم سازمان یافته ممكن است نیاز به استفاده از چارچوب های تحلیلی جدید داشته باشد و از مفاهیم از پیش پذیرفته شده استفاده نماید(به عنوان مثال "گروه های مختلف قومی با هم کار نمی کنند"). البته این موضوع بیشتر از یک رویکرد تحلیلی و استراتژیک حکایت دارد، جرم سازمان یافته با پیامدهای مهم سیاسی آن نباید صرفا به عنوان مجازات اجرای قانون دیده شود(از جمله نهادهای مجری قانون ملی یا بین المللی). باید تاکید کرد که در موردهای دیگر، که شرایط پس از جنگ ودوران گذار وجود داشته است ، توجه بیشتر به مسئله جرایم سازمان یافته از منظر تحلیلی به سیاستگذاری بهتر، کمک می کند. مثلا در بالکان، رشد سریع جرایم سازمان یافته در دوره پس از جنگ، بسیاری از ناظران را شگفت زده کرد، با تجزیه و تحلیل داده های  کمتر قابل دسترس ، می توان گزینه های موثر سیاسی را تشخیص داد. باید توجه داشت که با توجه به قدرت فعلی منافع جرائم سازمان یافته در افغانستان و منابعی که آنها فرمان می دهند ، خود ماهیت جرایم سازمان یافته در واکنش به اقدامات دولت، به روند خود برای تکامل، ادامه خواهد داد. با توجه به این موضوع  و ماندگاری روند سیاسی در افغانستان، و همچنین وضعیت امنیتی دشوار و عملیات نظامی مداوم در جنوب کشور، ماهیت جرایم سازمان یافته ممکن است حتی در طی یک دوره کوتاه از زمان، بسیار متفاوت باشد. میزان این که یک طالبان ستیزه جو خواستار حمایت از قاچاق مواد مخدر می شود، می تواند یک عامل کلیدی در این زمینه باشد. بنابراين ضروری است که همچنان به نظارت بر تحولات ادامه دهیم.

دوم، مقابله با جرایم سازمان یافته در افغانستان(همانطور که در بسیاری از نقاط دیگر نیز، منافع و منابع غیرقانونی دارای رابطه قوی با روند سیاسی فعلی می باشد) نیاز به یک اقدام متعادل دارد. اقداماتی که بیش از حد قاطعانه است ممکن است روند سیاسی که در جریان است، را به مخاطره بیندازد، در حالی که اقدامات بسیار کمی علیه بازیگران و فعالیت های جنایت کارانه آنها صورت می گیرد، که  ممکن است در بلندمدت منجر به فروپاشی فرایند سیاسی شود. مداخلات سیاسی  در این زمینه باید یک رویکرد دوجانبه داشته باشد. در یک طرف باید تمرکز دقیق بر روی حفظ یکپارچگی سطوح بالاتر در اجرای قانون و نهادهای مرتبط صورت گیرد مثلا از طریق نظارت بهتر( هم ملی و هم بین المللی) برکارکنان دولت و ایجاد یک گروه اصلی از ماموران اجرایی صادق. در این رابطه، اصلاحات وزارت کشور باید به عنوان یک اولویت دیده شود. از سوی دیگر، صرف نظر از وابستگی سیاسی یا ارتباط با نخبگان حاکم، و به دلایل دیگر، ممکن است در انتخاب موارد، از تعداد محدودی از قاچاقچیان ذکر شده پیگرد قانونی وجود داشته باشد،که تاثیر نمادین مهم را دارا خواهد بود. آنچه به نظر می رسد برخی گروه ها را بیش از دیگران هدف قرار می دهند یا بطور خاص دیده می شوند، این موضوع ناشی از یک دستورالعمل سیاسی است ،چنین پیگرد قانونی ممکن است تأثیرات متضاد داشته باشد. مهم است که هر گونه پیگرد قانونی از سوی مقامات افغانی و در دادگاه های افغانستان رعایت شود، اگر چه روشن است که پشتیبانی و نظارت بین المللی بر این فرایند مورد نیاز است.

سوم، پیشرفت های سازمان های ویژه ی انتظامی، تنها برای مقابله با جرایم سازمان یافته کافی نیست، تمرکز باید بر روی حمله به محل های  فعالی باشد که برای چنین فعالیت های جنایی صورت می گیرد، مثلا کاهش فرصت ها برای کنترل فعالیت های مشروع اقتصادی توسط بازیگرانی که سود زیاد  را از قاچاق غیرقانونی کسب می کنند. رشد اقتصادی اخیر و در حال حاضر در زمینه  فعالیتهای جنایی و غیرقانونی صورت می گیرد، اما نه به طور انحصاری، در قاچاق مواد مخدر --- که سود قابل توجهی را ایجاد کرده است--- بلکه می تواند برای سرمایه گذاری و ایجاد نفوذ در بخش های اقتصادی قانونی، مثلا از طریق فساد استفاده شود. این موضوع با استفاده از خشونت(یا تهدید آن) همراه می شود و به این موضوع اشاره دارد که عناصر و گروه های جنایتکار دارای توانایی بالقوه، می توانند بر روی  بخش اقتصادی مشروع تاثیر بگذارند. ریشه های نفوذ جرایم سازمان یافته به اقتصاد مشروع، در افغانستان ممکن است به پیشینه تاریخی و وضعیت فعلی آن مربوط باشد. در چارچوب یک دولت مرکزی ضعیف، اقتصاد سیاسی متضاد و فعالیت جنایی زیاد از طریق تجارت مواد مخدر و سایر فعالیت های غیرقانونی، این نتایج احتمالا قابل پیش بینی است: نظارت کیفری بیشتر بر فعالیت های اقتصادی مشروع، رشد اقتصادی غلط و معاملات تجاری معیین شده که توسط وجوه غیرقانونی و اقدامات خرابکارانه بوجود می آید. این پاسخ باید مجموعه ای از مداخلات از سطح متوسط تا بلند مدت را بوجود آورد، برخی از آنها در حال انجام است ، مانند ایجاد دادگاه دادگستری کیفری، بهبود رفت و آمد و کنترل مرزی، مقررات موثر بخش بانکی، و مدیریت روند اصلاحات اقتصادی با توجه به کاهش فرصت ها برای نظارت بر فعالیت های جنایی.

از زمان امضای توافقنامه بن در سال 2001، افغانستان پیشرفت چشمگیری داشته است. نتيجه اين روند پیشرفت با انتخابات پارلماني در سپتامبر 2005 دیده شد. به طور خاص، پاسخ به مشکل جرایم سازمان یافته باید در دستور کار قرار گیرد،که نیازمند به یک سطح پایدار تعهد ملی و بین المللی دارد. ماهیت مشکل جرایم سازمان یافته از نوعی اهمیتی برخوردار است که تنها با تعهد بلندمدت به حل و فصل آن، تضمین می دهد که افغانستان به عنوان یک کشور پایدار و دموکراتیک ظاهر شود.

 

REFERENCES

 

1.Brannen, Julia (1988).

"The Study of Sensitive Subjects". Sociological Review, Vol 36, No 3, pp. 552-563

 

2.Chattoe, Edmund and Heather Hamill (2005).

"It's Not Who You Know - It's What You Know About People You Don't Know That Counts: Extending the

Analysis of Crime Groups as Social Networks". British Journal of Criminology, Vol. 45, pp. 860-876

 

3.Coles, Nigel (2001).

"It's Not What You Know - It's Who You Know That Counts: Analysing Serious Crime Groups as Social

Networks". British Journal of Criminology, Vol. 40, pp. 580-594.

 

4.Cooper, Mary (1990).

"The Business of Drugs". Congressional Quarterly. Washington, D.C.

 

5.Finckenauer, James and Elin Waring (1998).

Russian Mafia in America: Immigration, Culture and Crime. Boston: Northeastern University Press.

 

6.Gambetta, Diego (1993).

The Sicilian Mafia: The Business of Private Protection. Cambridge, MA: Harvard University Press.

 

7.Goodhand, Jonathan (2005).

"Frontiers and Wars: the Opium Economy in Afghanistan". Journal of Agrarian Change, Vol. 5, No. 2 (April).

 

8.Hobbs, Dick (1995).

Bad Business: Professional Crime in Modern Britain. Oxford: Oxford University Press.

 

9.Johnson, Chris and Jolyon Leslie (2004).

Afghanistan: The Mirage of Peace. London: Zed.

 

10.Maley, William (2001).

"Preface: Afghanistan and the Taliban 1998-2001", in Maley (ed), Fundamentalism Reborn? Afghanistan and

the Taliban. London: Hurst.

 

11.Naylor, R.T. (1997).

"Mafias, Myths and Markets: On the Theory and Practice of Enterprise Crime". Transnational Organized

Crime, Vol 3, No 3.

 

12.Reuter, Peter (1983).

Disorganized Crime: Illegal Markets and the Mafia. Cambridge, MA: MIT Press.

 

13.Rubin, Barnett (2000).

"The Political Economy of War and Peace in Afghanistan". World Development, Vol 28, No. 10.

14.UNODC (2005).

Afghanistan Opium Survey 2005. UNODC (November).

 

15.Varese, Federico (2001).

The Russian Mafia: Private Protection in a New Market Economy. Oxford: Oxford University Press.

 

16.Vlassis, Dimitri (2001).

"Drafting the United Nations Convention against Transnational Organized Crime", in Williams, P. and Dimitri

Vlassis (eds), Combating Transnational Organized Crime: Concepts, Activities and Responses. London: Frank

Cass.

 

17.Ward, Christopher and William Byrd (2004).

"Afghanistan's Opium Drug Economy". World Bank South Asia Region PREM Working Paper Series, Report

No. SASPR-5 (December).

 

18.Winlow, Simon, Dick Hobbs, Stuart Lister, and Philip Hadfield (2001).

"Get Ready to Duck: Bouncers and the Realities of Ethnographic Research on Violent Groups". British Journal

of Criminology, Vol. 41, pp. 536-548.

 

19.World Bank (2005).

Afghanistan-State Building, Sustaining Growth, and Reducing Poverty. Washington, D.C.: World Bank.

تروریسم مواد مخدردر کشمیر - استراتژی جدید پاکستان...
ما را در سایت تروریسم مواد مخدردر کشمیر - استراتژی جدید پاکستان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : muhamadgolshahi بازدید : 101 تاريخ : چهارشنبه 19 دی 1397 ساعت: 15:52