طالبان و جرائم سازمان یافته

ساخت وبلاگ

 

طالبان و جرائم سازمان یافته

مترجم و محقق : محمد گلشاهی

جرایم سازمان یافته یک نقش مهم بی ثبات کننده ای  در افغانستان پس از سال 2001  ایفا کرده است. این مقاله به طور عمده بر طالبان افغانستان که معمولا به عنوان شورای کویته طالبان نامیده می شود، تمرکز دارد، این گروه در فعالیت های جنایی در جنوب و جنوب غربی افغانستان مشغول می باشند، مسیر نحوه مشارکت آنها درجنایت و اینکه چگونه این گروه با سازمان های قاچاق مستقل ارتباط برقرار می کنند، در حال افزایش است.هنگامی که نیروهای ایالات متحده در سال 2001 به دلیل حملات 11 سپتامبر به افغانستان وارد شدند، تعداد کمی از برنامه ریزان نظامی، سیاست گذاران و تحلیل گران اطلاعات، همواره تصور می کردند که جرائم سازمان یافته- و به ویژه تجارت هروئین-و اختلافات، به طور چشمگیری در افغانستان تشدید، طولانی و تغییر شکل یابد. گسترش جرم سازمان یافته در هر دو طرف مرز افغانستان -پاکستان و در میان جناح های مختلف شورشی، نیازمند به یک استراتژی جامع در محیط هایی می باشدکه برای تقویت امنیت، توسعه و حاکمیت قانون به طور همزمان  روی دهد. شواهد ارائه شده در این مقاله نشان می دهد که شورای کویته طالبان فورا تلاش می کند که رفتار فرماندهانش را تنظیم و مهار کند و این تلاش ها در راستای تسهیل منابع مالی غیرقانونی به همراه بهبود روابط اجتماعی است. به نظر می رسد که طالبان ویژگی های بیشتر یک گروه مافیای جنایتکار را داراست که با افزایش ارزش  زنجیره تجارت ترياک، به تمرکز بر پالايش و صادرات مواد مخدر و گسترش فعاليت های آن به تصاحب گسترده راکت و تسلیحات دارد. واقعیت این است که شورشیان به طور چشمگیر مجرم شناخته می شوند.

واضح است که ناامیدی و خشونت باعث می شود که یک شهروند عادی تمایل به جنایت جنگجویانه پیداکند. طرز رفتار طالبان نشان می دهد که آنها به غفلت عمومی حساس هستند و آن را به عنوان یک مسئولیت استراتژیک مشاهده می کنند.

از آن جایی که که فرماندهان نظامی و سیاست گذاران غربی که استراتژی برای کاهش خشونت را طراحی می کردند، باید انگیزه های اصلی رهبران شورشی و افراط گرایان در این درگیری را در نظر می گرفتند. نکته نهایی این مقاله این است که به دلیل اینکه قاچاق مواد مخدر و دیگر جرایم سازمان یافته اثرات مخربی بر تلاش های ناتو برای مبارزه با ستیزه جویی و ایجاد ثبات داشته است، گسترش جنایات در افغانستان حتی برای غیرنظامیان عادی در این کشور نیز زیان آور بوده است. حفاظت از جوامع محلی از جرایم سازمان یافته، فرصتی است که هنوز در استراتژی ضد شورشی گسترده تر تا حد زیادی مورد استفاده قرار نگرفته است. اگر تأمین کنندگان امنیت (از جمله سربازان و پلیس محلی و خارجی) توانایی و تمایل به ارائه امنیت کافی در سطح جامعه داشته باشند، افغان ها از آورگی و سرقت و آدم ربایی بسیار کمتری رنج خواهند برد.

گروه های ستیزه جویان در هر دو طرف مرز افغانستان / پاکستان مانند یک شبکه گسترده از باندهای جنایتکار عمل می کنند، نه فقط از نظر فعالیت هایی که در آن شرکت می کنند ، بلکه در این مسیر گروه هایی سازماندهی می شوند، که چگونه وجوه از طريق زنجيره فرماندهي گردش می یابد و چگونه تعامل آنها با يکديگر صورت می گیرد. در داخل این سیستم توافقی پیچیده، سود جنایی موجب شورش گسترده تر می شود، در حالی که خشونت های تروریستی به ستیزه جویان کمک می کند تا مقتدرانه بر جوامع محلی عمل کنند. در حوزه حکومتی ضعیف، فساد و تعرض گسترده دولتی به وسیله کارگزاران قدرتمند محلی، طالبان و دیگر گروه های جنگجوی درگیر و حمایت از جرم سازمان یافته - و به ویژه قاچاق، اخاذی و آدم ربایی، صورت می گیرد.

جرایم سازمان یافته کمک می کند تا شورشیان در سراسر منطقه کمک مالی جمع آوری کنند، و اینکه – چه با برنامه یا تصادفی - به طور موثر تبدیل به یک عنصر کلیدی مبارزه نامتقارن جنگ می شود که باعث گسترش ترس و ناامنی می شود. جرم سرعت توسعه را کاهش می دهد  و تلاش برای گسترش حاکمیت قانون و ایجاد یک اقتصاد قانونی پایدار را خدشه دار می کند. شورشیان راه هایی را برای توجیه رفتار جنایی به عنوان بخشی از جهاد خود پیدا می کنند، مثلا آنها ادعا می کنند، آنها از طریق صدقه دادن زندگی می کنند. همانند گروه های مافیا و باندهای خیابانی که در غرب فعالیت می کنند، رفتار شبه نظامی غیرقانونی می تواند به طور همزمان محافظت شده و نسبت به جوامعی که در آن جناح های شورشی فعالیت می کنند، باشد. این مقاله به طور عمده بر طرز تفکر طالبان افغان که معمولا به عنوان طالبان کویته شور (QST) نامیده می شود تمرکز دارد، فعالیت های جنایی که در جنوب و جنوب غربی وجود دارد، پیگیری نحوه مشارکت آنها در جرم و جنایت در حال افزایش است و اینکه چگونه گروه با سازمان های قاچاق مستقل و خودمختار ارتباط برقرار می کند[1]. این مقاله چگونگی نوع رفتار گسترش یافته طالبان در سال 2009 ، را مورد بررسی قرار می دهد که به دنبال محدود کردن آسیب به غیر نظامیان است و همچنین تلاش می کند تا کنترل درآمدهای غیرقانونی را متمرکز کند. دخالت طالبان در جرایم سازمان یافته، چالش امنیتی ائتلاف را گسترش می دهد. با این حال، وابستگی مالی شورشیان به تجاوز، همچنین منجر به ایجاد مسئولیت استراتژیک، کاهش جذب گروه مردمی و ایجاد رقابت شدید داخلی می شود. ائتلاف و جامعه گسترده تر در تلاش برای ایجاد ثبات در افغانستان می تواند به طور بالقوه هر دو این ضعف ها را مورد سوء استفاده قرار دهد، اما تنها در محیطی است که دولت افغانستان به عنوان جایگزین قابل اعتماد تر دیده شود.

جرایم سازمان یافته در سال 2001، نقش مهمی در بی ثباتی افغانستان پس از 2001 داشته است. حفاظت و مالیات تجارت تریاک کمک کرد که منابع مالی فعالیت طالبان را احیا کند  و درگیری در جنوب افغانستان را تشدید و هر دو ستیزه جویان و بازیگران دولتی فاسد، ثروت قابل توجه  و دسترسی به مواد منفجره و سلاح را افزایش دهد. آدم ربایی، حمله به کاروان آذوقه و ارتقاء راکت های محافظتی، همچنین به طور چشمگیری، افزایش هزینه های امنیتی و سایر هزینه های ائتلاف را افزایش داده است، دولت های محلی و سازمان های بین المللی که در منطقه فعالیت می کنند، کاهش سرعت توسعه و بازسازی و درک بیشتر این موضوع که حکومت افغانستان ضعیف و بی اثر است را نشان می دهد. چرخه پروژه های توسعه و کسب و کار، که شورشیان را حمایت می کند، آنها پس از استفاده از وجوه برای خرید مواد منفجره و حمله به نیروهای ائتلاف، یک خطر اخلاقی برای جامعه بین المللی ایجاد  می کنند و کمک به یک جنگ خود-خواهانه می کنند. در مناطقی که جوامع محلی از تجارت تریاک کسب درآمد می کنند، حفاظت از تجارت غیرقانونی طالبان می تواند انواع مختلفی از همکاری و حمایت از غیرنظامیان را ایجاد کند.

جنایت سازمان یافته ، باعث فساد می شود، که تنها بزرگترین مانع ایجاد ثبات در افغانستان است. بازیگران دولتی فاسد، نه تنها ناکارآمدی برای بهبود حکومتداری را فراهم می کنند بلکه آنها نیز، درآمد های مهم را  از دولت های خود سرقت می کنند. بر اساس یک گزارش ژانویه 2010 دفتر مواد مخدر و جرم سازمان ملل متحد(UNODC) در سال 2009، افغان ها 2.5 میلیارد دلار رشوه پرداخت کردند، معادل 23 درصد تولید ناخالص داخلی این کشور است. منتقدان برنامه ریزی ایالات متحده برای ایجاد ثبات در منطقه هشدار دادند که تلاش های ضد فساد معمولا باید از درون صورت بگیرد تا بتواند موفق شود، این مسئله ، دغدغه ای برای فرماندهان نظامی ناتو در تلاش برای اجرای یک استراتژی مبارزه با شورشیان (Coin) با شرکای محلی اغلب غیر قابل اعتماد، صورت گرفت[2].

برآورد درآمد سالانه طالبان از مواد مخدر و دیگر جرایم سازمان یافته، صدها میلیون دلار متفاوت است. اگر چه اکثر تحلیلگران موافق هستند که دقیقا مشخص نیست طالبان کویته شور چقدر از تریاک به دست می آورند، نه می توان تخمین زد که چه مقدار از بودجه کل، از مواد مخدر به دست می آید، مقامات ارشد اطلاعات نظامی ارتش ایالات متحده و اعضای بخش مالی نیروهای امنیتی افغانستان، یک سازمان بین الملل ردیابی منابع مالی طالبان در افغانستان و ایالات متحده، معتقدند که شورشیان افغان، اکنون هزینه های خود را، خود تامین می کنند و مواد مخدر بزرگترین بخش از بودجه طالبان کویته شور را تشکیل می دهد[3]. طالبان از تجارت ترياک در چهار بخش اصلي سود مي برد: از طریق مالیات بستن از کشاورزان خشخاش که 10 درصد ( اوشر)  از تولید مزرعه خود را به مالیات می دهند، با شارژ هزینه ها برای محافظت از تریاک و پالایشگاه های هروئین، با مالیات بستن،و به طور چشمگیر با اداره کردن آزمایشگاه های مواد مخدر خود، در قالب پرداخت های نقدی زیاد به گروه های قاچاق عمده به مجلس کویته. از این مبلغ، به نظر می رسد مالیات جمع آوری شده از سوی کشاورزان، کوچکترین بخش شورشیان را نشان می دهد، و این درآمدها به طور عمده در سطح روستا باقی می ماند، جایی که فرماندهان زیردستی اغلب به منظور پوشش هزینه های عملیاتی، آن چه را که به مأموران محلی می آورند،یکجا به فروش می رسانند. طالبان کویته شور همچنین از محصولات قانونی مزرعه و همچنین کالاهایی مالیات دریافت می کند که تجارت می شوند یا از طریق افغانستان قاچاق  می شوند. شورشیان در سرتاسر کشور، از طریق طیف گسترده ای از راکت های حفاظتی ، طرح های آدم ربایی و با محافظت از قاچاقچیان دیگر منابع طبیعی "غیر مجاز"، به طور عمده چوب و سنگ های قیمتی، مبالغ بیشتری دریافت می کنند. جرم سازمان یافته تنها منبع درآمد شورشیان نیست، گرچه بیشتر تحلیلگران موافقند شکار و منابع مالی دیگر، به مراتب بیشتر از نیاز به حمایت از عملیات نظامی خود شورشیان می باشد. گرچه جرم، مزایای مالی را به ارمغان می آورد ، سطوح مربوط به خشونت ایجاد شده توسط شورشیان باعث افزایش تعداد غیرنظامیان شده است تا انگیزه های مذهبی، سیاسی و ایدئولوژیک ستیزه جویان را مورد پرسش قرار دهند. این موضوع فرصتی را ایجاد کرد که ائتلاف به سختی شروع به ضربه زدن کرد. بیانیه سال 2009 شماره دو طالبان، ملا عبدالغنی برادر، که در فوریه 2010 در پاکستان بازداشت شد، بیانات معمولی را از سوی ستیزه جویان در هر دو طرف مرز اعلام می کند : " این افراد مذهبی و وطن پرست، در راه مقاصد مقدس خود قربانی و فدا می شوند. مجاهدین این مسیر، نزاع بین حقیقت و باطل را برای به دست آوردن اهداف مادی انتخاب نکرده اند. آنها اهداف عالی اسلامی و ملی دارند[4]."

هر گونه مشروعیت چنین ادعایی ممکن است فراهم شود، نشانه های در حال رشدی وجود دارد که مشارکت ستیزه جویان در جرایم سازمان یافته و سطح بالایی از خشونت های تروریستی، حمایت های عمومی را تحت تأثیر قرار داده است-به ویژه از جوامع محلی- تقریبا همه آنهایی که مسلمان هستند- قربانی اصلی هستند. در حالی که ستیزه جویان می توانند از اقتصاد غیرقانونی حمایت کنند- و در انجام این کار از اعضای جامعه سودجویی می کنند-که از منابع درآمد خود محافظت می کنند- ستیزه جویان نیز در این مورد غیرنظامیان را طعمه می کنند، هم از طریق مالیات وهم هزینه های حفاظت از ادوات نظامی، و با ایجاد بی ثباتی که مانع توسعه و استفاده از گزینه های قانونی می شود. اگر چه جامعه محلی ممکن است به دلایل اقتصادی یا از ترس، با طالبان همکاری کنند که همکاری به نظر نمی رسد طالبان کویته شور به عنوان یک نیروی محبوب پذیرفته شده باشد. نسبتاً ، نظرسنجی های اخیر نشان می دهد که میزان محبوبیت شورشیان کاهش می یابد. حدود 90 درصد از افغانها در یک نظرسنجی در ABC / BBC News  در ژانویه 2010،حکومت حامد کرزای را به طالبان ترجیح دادند، در حالی که 69 درصد، شورشیان را به عنوان بزرگترین تهدید ملت توصیف کردند.[5] بعضی از تحلیلگران میزان امتیازات بالا را مورد سوال قرار داده اند که دولت کرزای در این نظرسنجی به دست آورده است، اما در سطوح مختلف نظرسنجی که در سال 2009 در افغانستان و پاکستان صورت گرفته است، کاهش حمایت عمومی شورشیان توانست مورد توجه قرار گیرد.[6] دهها مصاحبه که برای این مقاله انجام شد، ظهور خصومت رو به گسترش ستیزه جویان در پاکستان را نیز تحت تأثیر قرار داد. مردم به طور معمول به آنها به عنوان گاندا (به معنی گانگستر در اردو) به جای مجاهدین، یک اصطلاح تاریخی محبت آمیز برای مبارزان اسلامی اشاره کردند. ائتلاف ناتو- که همچنان غیرمحبوب مانده است- می تواند سطح نسبی حمایت اجتماعی را افزایش دهد و از طریق ایجاد راهکارهایی برای محافظت از غیرنظامیان که قربانی جرایم سازمان یافته و خشونت شده اند، بر روی انزجار عمومی نسبت به ستیزه جویان سرمایه گذاری کند. حکومت افغانستان که به طور گسترده به عنوان فاسد شناخته شده، می تواند تصویر خود را با تمرکز بر حذف جرایم و کاهش فساد بهبود دهد. به طور جداگانه، رقابت بر سر سودمندی های جنایی، به نظر می رسد که ضعف های ساختاری عمیق در داخل و بین گروه های شورشی و تروریست در منطقه، درگیری  ایجاد کرده است. بهره برداری از این رقابت ها و افزایش بی اعتمادی موجب کاهش سطح همکاری نظامی  و ایجاد اختلال در تامین بودجه های رسمی ستیزه جویان شده است. این استراتژی خطرناک است، با این حال، تا حدی که می تواند جرقه ای برای درگیری و کشتار خونین یکدیگر گردد و به افزایش تلفات غیرنظامیان کمک کند.

Sources

 

ABC News (2010). “Views Improve Sharply in Afghanistan, Though Criticisms of the US Remain High”, January 11.

Agence France Press (2007). “Taliban Sacks Key Rebel Commander”. Agence France Press, December 29.

Ali, Imtiaz (2010). “Karachi Becoming a Taliban Safe Haven?”. CTC Sentinel, January.

Asia Foundation (2009). Poll on Afghanistan. Available at http://asiafoundation.org/ resources/pdfs/2009AGpollKeyFindingsFIN AL.pdf

Associated Press (2009). “Afghan Drug Haul Nets 50 Tons of Opium”. October 9.

Baker, Aryn (2009). “How Crime Pays for the Taliban”. Time Magazine, September

Berdal, Mats e David M. Malone, eds, (2000). Greed and Grievance: Economic Agendas in Civil War. Boulder: Lynne Rienner.

Committee on Foreign Relations, US Senate (2009). Afghanistan’s NarcoWar. Available

at http://frwebgate.access.gpo.gov/cgibin/getdoc.cgi?dbname=111_cong_senate_committee_prints&docid=f:51521.pdf

Collier, Paul e Hoeffler (1998). “On Economic Causes of Civil War”. Oxford Economic Papers, Volume 50, n.º 4.

Collier, Paul e Anke Hoeffler (2002). “Greed and Grievance in Civil War,” Berkeley Electronic Press.

Fearon, James (2002). “Why Do Some Civil Wars Last so Much Longer than the Rest?”. Stanford University paper. Available at web.mit.edu/polisci/polecon/www/dur21.pdf

Filkins, Dexter (2009). “Bomb Material Cache Uncovered in Afghanistan”. New York Times, November 10.

Gannon, Kathy (2009). “Taliban’s Shadow Government Poses Challenge to Election, US Troops”. Associated Press, August 18.

Heineman, Ben (2009). “Corruption – the Afghan Wild Card”. The Atlantic Monthly, October 2.

MacKenzie, Jean (2010). “Are Afghans Really Happy?” Global Post, January 23.

Available at http://www.globalpost.com/dispatch/afghanistan/100118/afghanistanopinionpoll.

McGirk, Tim (2010). “Drug Trade Complicates US Task in Marjah”. Time Magazine, March 6.

Moreau, Ron (2009). “America’s New Nightmare”. Newsweek, July 25.

Available at http://www.nefafoundation.org/miscellaneous/nefaAkhund1109.pdf

Pew Survey (2009). Survey on US and NATO Coalition. Available at: http://pewglobal. org/reports/display.php?ReportID =265.

Rubin, Alissa (2010). “Taliban Overhaul Their Image in a Bid to Win Allies”. New

York Times, January 21

UNODC (2009). 2009 World Drug Report. Available at http://www.unodc.org/documents/wdr/WDR_2009/WDR2009_Statistical_annex_prices.pdf.

UNDOC (2010). Corruption in Afghanistan. January. Available at http://viewer.zmags.com/publication/8515c039#/8515c039/1

United Nations Office of Drugs and Crime (2008). Crime and its Impact on the Balkans and Affected Countries. Available at http://www.unodc.org/documents/dataandanalysis/

Balkan_study.pdf

U.N. Assistance Mission in Afghanistan (2010). January Report. Available at http://www.irinnews.org/Report.aspx?ReportId=87716.

US General Accounting Office (2000). Bosnia: Crime and Corruption Threaten Successful

Implementation of the Dayton Peace Agreement. Testimony before the Committee in International Relations. House of Representatives, July 19.

Snyder, Richard (2004). “Does Lootable Wealth Breed Disorder”. Comparative Political Studies, n.º 8, June, pp. 943968.

Tassal, Aziz Ahmad (2010). “Heroin Menace Grows”. Institute of War and Peace Reporting, February 4.

Tyson, Ann Scott (2009). “In Helmand, Caught Between US, Taliban”. Washington Post, August 15.

Vogt, Heidi (2009). “Troops Make Large Drug Seizure in Afghanistan”. Associated Press, May 23.

Williams, Phil (2009). “Criminals, Militias and Insurgents: Organized Crime in Iraq”. Strategic Studies Institute. Available at www.strategicstudiesinstitute.army.mil/

pdffiles/pub930.pdf

 

 

1. دو جناح دیگر از شورشیان در افغانستان، به طور گسترده به شبکه حقانی و حزب اسلامی گولبودین اشاره می کند. این مقاله تنها در مورد طالبان کویته شورا تمرکز دارد.

[2] Heineman, 2009

[3] Personal interviews by the author, Washington D.C. and see also: “Afghanistan’s Narco‑War,” a report to the Committee on Foreign Relations, US Senate, August 10, 2009, p. 14. Available at http://frwebgate.access.gpo.gov/cgi‑bin/ getdoc.cgi?dbname=111_cong_senate_committee_ prints&docid=f:51521.pdf

[4] For the full statement see: “Taliban Deputy Amir – Obama’s New Strategy,” 30 October 2009. Available at http://www.nefafoundation.org/miscellaneous/nefaAkhund1109.pdf

[5] “Views Improve Sharply in Afghanistan, Though Criticisms of the US Remain High,” ABC News, January 11, 2010. This poll was conducted with the BBC and ARD German TV. Poll resultscan be seen at: http://abcnews.go.com/PollingUnit/afghanistan‑abc‑news‑national‑survey‑poll‑show‑support/ story?id=9511961.

[6] MacKenzie, 2010

 

تروریسم مواد مخدردر کشمیر - استراتژی جدید پاکستان...
ما را در سایت تروریسم مواد مخدردر کشمیر - استراتژی جدید پاکستان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : muhamadgolshahi بازدید : 126 تاريخ : چهارشنبه 19 دی 1397 ساعت: 15:52